امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Collusive

    kəˈluːsɪv kəˈluːsɪv
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    (عمل و رفتار) دسیسه‌آمیز، توطئه‌آمیز، پرنیرنگ

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - collusive behaviour between the player
    - رفتار توطئه‌آمیز بین بازیکنان
    - These lies are products of collusive ties between news media and the authorities.
    - این دروغ‌ها حاصل روابط دسیه‌آمیز بین رسانه‌های خبری و مسئولان است.
    adjective
    حقوق مبتنی‌بر تبانی
    لغات تخصصی حقوق در انگلیسی
    - collusive pricing
    - قیمت‌گذاری مبتنی‎‌بر تبانی
    - The proposal is for collusive hegemony, and should therefore be rejected.
    - این پیشنهاد به‌منظور چیرگی مبتنی‌بر تبانی ارائه شده است و باید رد شود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد collusive

    1. adjective deceitful
      Synonyms: conniving, tricky

    ارجاع به لغت collusive

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «collusive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/collusive

    لغات نزدیک collusive

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خط شیار خفت عقل خلع کسوت کردن خلوت شکنی خم کردنی خموشگری کردن خمیده شدن خوابکی بودن خواهکاره خود بزرگ شمار خود را خفیف کردن خود پدافند خودآئینی خودآموز خوداتکا خودانگیزانه خودایمن خودپوش خودپیشاوری خوراک پیک نیک خورشید ماهی خورگرفت کردن خوش آمدگری خوش بنیه گی خوشبینی گرایی خوشکامساز خون روش داشتن خونخوار شدن خونرنگزا خیره چشمی خیززدن خیزش موشک