امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Colonnade

    ˌkɑːləˈneɪd ˌkɒləˈneɪd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      colonnades

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    ردیف ستون، ستون بندی، ردیف درخت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - We walked along the Vatican colonnade.
    - در امتداد تالار ستون‌بندی واتیکان پیاده‌روی کردیم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد colonnade

    1. noun columns
      Synonyms: portico, corridor, pillars, arcade, mezzanine, peristyle, peripteros, columniation, cloister, veranda, gallery

    ارجاع به لغت colonnade

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «colonnade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/colonnade

    لغات نزدیک colonnade

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خط شیار خفت عقل خلع کسوت کردن خلوت شکنی خم کردنی خموشگری کردن خمیده شدن خوابکی بودن خواهکاره خود بزرگ شمار خود را خفیف کردن خود پدافند خودآئینی خودآموز خوداتکا خودانگیزانه خودایمن خودپوش خودپیشاوری خوراک پیک نیک خورشید ماهی خورگرفت کردن خوش آمدگری خوش بنیه گی خوشبینی گرایی خوشکامساز خون روش داشتن خونخوار شدن خونرنگزا خیره چشمی خیززدن خیزش موشک