معنی color scheme به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈkʌlər skiːm ˈkʌlə skɪːm

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

رنگ‌بندی، طرحواره‌ی رنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The artist carefully selected a monochromatic color scheme for her painting.

- هنرمند به دقت از یک رنگبندی تک‌رنگ برای نقاشی‌اش استفاده کرد.

- The website redesign included a new color scheme.

- بازطراحی وب‌سایت شامل یک رنگبندی جدید بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد color scheme

noun color coordination

Synonyms: color arrangement, coloration, color compatibility, color design, color pattern, decorator colors

ارجاع به لغت color scheme

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «color scheme» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/color-scheme

لغات نزدیک color scheme

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

خط شیار خفت عقل خلع کسوت کردن خلوت شکنی خم کردنی خموشگری کردن خمیده شدن خوابکی بودن خواهکاره خود بزرگ شمار خود را خفیف کردن خود پدافند خودآئینی خودآموز خوداتکا خودانگیزانه خودایمن خودپوش خودپیشاوری خوراک پیک نیک خورشید ماهی خورگرفت کردن خوش آمدگری خوش بنیه گی خوشبینی گرایی خوشکامساز خون روش داشتن خونخوار شدن خونرنگزا خیره چشمی خیززدن خیزش موشک