امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Commandant

ˈkɑːməndænt ˌkɒmənˈdænt ˌkɒmənˈdænt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    commandants

معنی

noun
افسر فرمانده، فرمانده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد commandant

  1. noun An officer in command of a military unit
    Synonyms: commanding officer, commander

ارجاع به لغت commandant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «commandant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/commandant

لغات نزدیک commandant

پیشنهاد بهبود معانی