امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Communicable

kəˈmjuːnɪkəbl kəˈmjuːnɪkəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
قابل‌ارتباط، مسری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Tuberculosis is a highly communicable disease.
- سل مرضی بسیار واگیر (دار) است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد communicable

  1. adjective able to be contracted
    Synonyms: catching, communicative, contagious, expansive, infectious, pandemic, taking, transferable, transmittable
    Antonyms: incontractable, noncommunicable, noncontagious

ارجاع به لغت communicable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «communicable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/communicable

لغات نزدیک communicable

پیشنهاد بهبود معانی