شکل جمع:
companiesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
به همراه، همراه
the pleasure of (somebody's) company
افتخار شرفیابی به حضور کسی، مسرت مصاحبت با کسی، افتخار میزبانی کسی
بلانسبت حاضران، به استثنای شما
همراهی کردن، ملازمت کردن
1- (با: with) همنشینی کردن، مصاحبت کردن با، معاشرت کردن با2- همراهی کردن، به همراه رفتن
1- نزد کسی ماندن، تنها نگذاشتن 2- همراهی کردن
1- (با: with) ترک همنشینی کردن، ترک رابطه کردن 2- جدا شدن (و در دو جهت مختلف رفتن)
از هم جدا شدن
کسی را همراهی کردن، با کسی مصاحبت کردن
a man is known by the company he keeps
انسان را از روی دوستانش میتوان شناخت.
سوتهدلان دور هم جمع میشوند، آدم مصیبتدیده با مصیبتدیده محشور میشود
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «company» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/company