امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Compilation

ˌkɑːmpəˈleɪʃn ˌkɒmpəˈleɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    compilations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
گردآوری، تألیف، تلفیق، هم‌گردانی، تدوین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the compilation of this comprehensive dictionary
- تألیف این فرهنگ جامع
- I spent hours working on the compilation of my research paper.
- برای تألیف مقاله‌ی تحقیقاتی‌ام ساعت‌ها وقت صرف کردم.
noun countable
مجموعه، منظومه، گردآورده
- a compilation of his recent work
- مجموعه‌ای از آثار اخیر او
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد compilation

  1. noun assemblage
    Synonyms:
    collection gathering accumulation assortment compiling combining collecting consolidating assembling joining aggregating incorporating anthology treasury accumulating collocating garnering garner unifying

لغات هم‌خانواده compilation

ارجاع به لغت compilation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «compilation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/compilation

لغات نزدیک compilation

پیشنهاد بهبود معانی