گذشتهی ساده:
complementedشکل سوم:
complementedسومشخص مفرد:
complementsوجه وصفی حال:
complementingشکل جمع:
complements(در مورد یک دست ظرف یا خدمه یا یک دستهی کامل کارمند و غیره) دست کامل، گروه کامل، دستهی بی کم و کاست، ظرفیت تکمیل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «complement» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/complement