امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Composer

kəmˈpoʊzər kəmˈpəʊzə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    composers

معنی و نمونه‌جمله

noun countable B2
سراینده، نویسنده، سازنده، مصنف، آهنگساز
- a famous German composer
- آهنگساز معروف آلمانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد composer

  1. noun songwriter
    Synonyms: melodist, serialist, singer-songwriter, songsmith, songster, tunesmith, writer

ارجاع به لغت composer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «composer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/composer

لغات نزدیک composer

پیشنهاد بهبود معانی