امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Conditioner

kənˈdɪʃnər kənˈdɪʃnə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    conditioners

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
نرم‌کننده (مو)
- The conditioner helped restore moisture to my dry strands.
- نرم‌کننده به بازگرداندن رطوبت به تارهای موی خشک من کمک کرد.
- She applied the conditioner to her wet hair.
- نرم‌کننده را روی موهای خیسش زد.
noun countable uncountable
نرم‌کننده (لباس)
- He prefers using a scented conditioner for his laundry.
- او ترجیح می‌دهد از یک نرم‌کننده‌ی معطر برای لباس‌هایش استفاده کند.
- After the rinse cycle, the clothes were treated with a special conditioner.
- پس‌از چرخه‌ی آب‌کشی، به لباس‌ها یک نرم‌کننده‌ی مخصوص اضافه شد.
پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده conditioner

ارجاع به لغت conditioner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conditioner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conditioner

لغات نزدیک conditioner

پیشنهاد بهبود معانی