Conferment
American:
kənˈfɜːrmənt
British:
kənˈfɜːmənt
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله
noun
تفویض، اعطا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- اعطای درجه‌ی دکترای افتخاری
مترادف و متضاد conferment
-
noun The act of conferring, as of an honorSynonyms: bestowal, conferral, bestowment, accordance, conference, grant, presentation
ارجاع به لغت conferment
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «conferment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conferment
لغات نزدیک conferment
- - conference call
- - conference table
- - conferment
- - conferrable
- - conferree