امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Congratulation

    kənˌɡrætʃəˈleɪʃn kənˌɡrætʃəˈleɪʃn
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    تبریک، تهنیت، شادباش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - Accept my sincere congratulations.
    - تهنیت صمیمانه‌ی مرا بپذیرید.
    - He received a heartfelt congratulation for his promotion at work.
    - او بابت ارتقای شغلی خود تبریک صمیمانه‌ای دریافت کرد.
    noun plural A2
    (congratulations) تبریک می‌گویم!، مبارک باشد!، عرض تبریک!
    - Congratulations! you just won one million dollars!
    - تبریک می‌گویم! هم‌اکنون یک میلیون دلار برنده شدید!
    - Her face lit up with joy at the sound of "congratulations!"
    - با صدای «مبارک باشد!» صورتش از خوش‌حالی برق زد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد congratulation

    1. noun The act of acknowledging that someone has an occasion for celebration
      Synonyms: felicitation, salute, best wishes, well-wishing
    2. noun An expression of admiration or congratulation.
      Synonyms: praise, Often used in plural: commendation, compliment, tribute

    ارجاع به لغت congratulation

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «congratulation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/congratulation

    لغات نزدیک congratulation

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی