امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Congruous

ˈkɒŋɡrʊəs ˈkɒŋɡrʊəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
رجوع شود به: congruent

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
adjective
مناسب، سازگار، درخور، برازنده، متوافق، شایسته، هم‌ساز، هم‌نوا، موزون
- a congruous room to work in
- اتاقی مناسب برای کار کردن
- the congruous sound of music
- صدای هم‌نوای موسیقی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد congruous

  1. adjective corresponding, suitable
    Synonyms: accordant, appropriate, apt, becoming, coincidental, compatible, concordant, congruent, consistent, consonant, correspondent, fit, fitting, harmonious, meet, proper, seemly, sympathetic
    Antonyms: disagreeing, incongruous, unfitting, unharmonious, unsuitable

ارجاع به لغت congruous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «congruous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/congruous

لغات نزدیک congruous

پیشنهاد بهبود معانی