امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Conical

    ˈkɑːnɪkl ˈkɒnɪkl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    ( conic =) مخروطی، کله‌قندی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد conical

    1. adjective cylindrical
      Synonyms: cone-shaped, coned, conic, conoid, conoidal, funnel-shaped, pointed, pyramidal, sharp, strobilate, strobiloid, tapered, tapering
    2. adjective shaped cylindrically and with a point
      Synonyms: coned, cone-shaped, conoid, conoidal, funnel-shaped, pointed, pyramidal, sharp, strobilate, strobiloid, tapered, tapering

    ارجاع به لغت conical

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «conical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conical

    لغات نزدیک conical

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return