امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Connotation

    ˌkɑːnəˈteɪʃn ˌkɒnəˈteɪʃn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      connotations

    معنی و نمونه‌جمله

    noun countable
    دلالت ضمنی، توارد ذهنی، معنی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - "Home" has different connotations from "house."
    - هم‌باره‌های (معانی ضمنی) "home" با "house" فرق دارد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد connotation

    1. noun implication
      Synonyms: association, coloring, essence, hint, meaning, nuance, overtone, significance, suggestion, undertone
      Antonyms: denotation

    ارجاع به لغت connotation

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «connotation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/connotation

    لغات نزدیک connotation

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند