امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Consecution

American: kɑːnsəˈkjuːʃən British: ˌkɒnsɪˈkjuːʃən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
توالی، نتیجه منطقی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد consecution

  1. noun A way in which things follow each other in space or time
    Synonyms: order, procession, sequence, succession
  2. noun A number of things placed or occurring one after the other
    Synonyms: order, chain, course, procession, progression, round, run, sequence, series, string, succession, suite, train, streak

ارجاع به لغت consecution

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «consecution» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/consecution

لغات نزدیک consecution

پیشنهاد بهبود معانی