امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Consternation

ˌkɑːnstərˈneɪʃn ˌkɒnstəˈneɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
بهت، آشفتگی، حیرت، بهت و حیرت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- To the audience's consternation, the corpse began to speak.
- ناگهان در میان حیرت تماشاگران جسد به سخن درآمد.
- to flee in consternation
- با وحشت فرار کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد consternation

  1. noun dismay, distress
    Synonyms: alarm, amazement, anxiety, awe, bewilderment, confusion, distraction, dread, fear, fright, horror, muddle, muddlement, panic, perplexity, shock, stupefaction, terror, trepidation, trepidity, wonder
    Antonyms: calm, composure, happiness, peacefulness, tranquility

ارجاع به لغت consternation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «consternation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/consternation

لغات نزدیک consternation

پیشنهاد بهبود معانی