امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Consumable

    kənˈsuːməbl kənˈsjuːməbl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective noun
    مصرف‌شدنی، مصرفی، مصرف‌کردنی، قابل مصرف

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - This shop sells a wide range of consumable goods such as food and drinks.
    - این مغازه طیفی گسترده از کالاهای مصرفی مانند غذا و نوشیدنی را می‌فروشد.
    - The consumable nature of the product means that it needs to be replaced frequently.
    - ماهیت مصرفی محصول بدان معناست که باید مکرراً جایگزین شود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت consumable

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «consumable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/consumable

    لغات نزدیک consumable

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار