امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Contraceptive

ˌkɑːntrəˈseptɪv ˌkɒntrəˈseptɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    contraceptives
  • صفت تفضیلی:

    more contraceptive
  • صفت عالی:

    most contraceptive

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun countable C2
پزشکی وسیله یا داروی جلوگیری از بارداری، ضدبارداری، ضدحاملگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- contraceptive devices
- وسایل جلوگیری از بارداری
- Those who don't want to get pregnant should use contraceptive pills.
- کسانی که نمی‌خواهند حامله شوند، باید از قرص‌های جلوگیری از بارداری استفاده کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد contraceptive

  1. noun birth control method
    Synonyms: armor, barrier method, coil, condom, diaphragm, foam, hormone, intrauterine device, IUD, jelly, loop, pill, planned parenthood, preventative, preventive medicine, prophylactic, rhythm method, ring, rubber, safety, shield, spermicidal cream, sponge, vaginal suppository

ارجاع به لغت contraceptive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contraceptive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/contraceptive

لغات نزدیک contraceptive

پیشنهاد بهبود معانی