معنی contrariwise به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌkɒnˈtreərɪwaɪz ˌkɒnˈtreərɪwaɪz

معنی و نمونه‌جمله

adverb

برعکس، به‌طور وارونه و معکوس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- moving contrariwise

- درحال حرکت در جهت مخالف

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد contrariwise

adverb Contrary to expectations

Synonyms: contrarily, perversely, to-the-contrary, on-the-contrary
adverb With the order reversed

Synonyms: vice-versa, the-other-way-around

ارجاع به لغت contrariwise

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «contrariwise» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/contrariwise

لغات نزدیک contrariwise

- contrariness
- contrarious
- contrariwise
- contrary
- contrary to

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return