امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Controller

kənˈtroʊlər kənˈtrəʊlə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    controllers

توضیحات

همچنین می‌توان از comptroller به‌ جای controller استفاده کرد.

معنی‌ها

noun countable
کنترل‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun countable
بازرس، حسابدار ممیز، ناظر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد controller

  1. noun A mechanism that controls the operation of a machine
    Synonyms: control, restrainer
  2. noun Someone who maintains and audits business accounts
    Synonyms: accountant, comptroller

لغات هم‌خانواده controller

ارجاع به لغت controller

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «controller» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/controller

لغات نزدیک controller

پیشنهاد بهبود معانی