امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Convalescent

ˌkɑːnvəˈlesnt ˌkɒnvəˈlesnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
به‌گرا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- two convalescent children
- دو کودک که دوران نقاهت را می‌گذرانند
- a convalescent diet
- رژیم غذایی دوران نقاهت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد convalescent

  1. adjective improving, recuperating
    Synonyms: ambulatory, discharged, dismissed, gaining strength, getting better, getting over something, getting well, healing, mending, on the mend, past crisis, perked up, rallying, recovering, rejuvenated, rejuvenating, released, restored, strengthening
    Antonyms: failing, faltering, regressing, sickly, weak, worsening

ارجاع به لغت convalescent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «convalescent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/convalescent

لغات نزدیک convalescent

پیشنهاد بهبود معانی