امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Conventual

kənˈventʃuːəl kənˈventjʊəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun adjective
وابسته به یا همانند صومعه، دیرمانند، خانگاهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
noun adjective
عضو صومعه، دیرنشین، خانگاه‌زی، صومعه‌نشین
noun adjective
(C بزرگ) عضو بخشی از فرقه‌ی راهبان فرانسیسکن (Franciscan - عنوان کامل آن این است: Friars Minor Conventual)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conventual

  1. adjective Of communal life sequestered from the world under religious vows
    Synonyms: cloistered, cloistral, monastic, monastical

ارجاع به لغت conventual

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conventual» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conventual

لغات نزدیک conventual

پیشنهاد بهبود معانی