امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Conversion

kənˈvɜrːʒn kənˈvɜːʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    conversions

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun C2
تغییر، تبدیل، تسعیر، تغییر کیش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun
تبدیل
- the conversion of chemical energy into electrical power
- واگرد (تبدیل) انرژی شیمیایی به نیروی برق
- The conversion of Britain to Christianity took place in the seventh century.
- گروش انگلستان به مسیحیت در قرن هفتم میلادی صورت گرفت.
- the conversion of dollars into pounds
- تبدیل دلار به پوند
- By conversion, "all A is B" becomes "all B is A."
- از طریق وارون‌سازی «تمام الف عبارت‌است‌از: ب» «تمام ب عبارت‌است‌از: الف».
- conversion reaction (or hysteria)
- روان رنجوری تبدیلی (واگردی)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conversion

  1. noun change, adaptation
    Synonyms: about-face, alteration, born again, change of heart, changeover, exchange, flip-flop, flux, growth, innovation, metamorphosis, metanoia, metasis, modification, novelty, passage, passing, permutation, progress, proselytization, qualification, reclamation, reconstruction, reformation, regeneration, remodelling, reorganization, resolution, resolving, reversal, see the light, switch, transfiguration, transformation, translation, transmogrification, transmutation, turning, turning around
    Antonyms: idleness, sameness

Collocations

ارجاع به لغت conversion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conversion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conversion

لغات نزدیک conversion

پیشنهاد بهبود معانی