امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Corded

American: ˈkɔːrdəd British: ˈkɔːdɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
ریسمان‌دار، طنا‌ب‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- corded cloth
- پارچه‌ای شیاردار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد corded

  1. adjective Of textiles; having parallel raised lines
    Synonyms: twilled

ارجاع به لغت corded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corded

لغات نزدیک corded

پیشنهاد بهبود معانی