امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Cormorant

    ˈkɔːrmərənt ˈkɔːmərənt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    cormorant, قره‌غاز (نوعی پرنده‌ی بزرگ دریایی از تیره‌ی باکلانیان)
    جانورشناسی قره‌غاز (نوعی پرنده‌ی بزرگ دریایی از تیره‌ی باکلانیان)
    لیست لغات مرتبط با جانورشناسی در انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The cormorant's feathers were shiny and black.
    - پرهای قره‌غاز برّاق و سیاه بود.
    - The cormorant dived into the water to catch a fish.
    - قره‌غاز داخل آب شیرجه زد تا یک ماهی را بگیرد.
    noun countable
    مجازی شخص پرخور، شخص حریص، شخص آزمند
    - The cormorant devoured the entire plate of food in seconds.
    - شخص پرخور کل بشقاب غذا را در چند ثانیه بلعید.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد cormorant

    1. noun Large voracious dark-colored long-necked seabird with a distensible pouch for holding fish; used in Asia to catch fish
      Synonyms: bird, gluttonous, phalacrocorax-carbo, gourmand, greedy, rapacious, ravenous

    ارجاع به لغت cormorant

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cormorant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cormorant

    لغات نزدیک cormorant

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی