معنی corona به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

kəˈroʊnə kəˈroʊnə kəˈrəʊnə kəˈrəʊnə

معنی و نمونه‌جمله

noun

هاله، اکلیل، حلقه نور دور خورشید، سر، تاج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- corona discharge

- هاله‌ی بنفش، خرمن بنفش (اطراف سیم فشار قوی)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد corona

noun The outermost region of the sun's atmosphere; visible as a white halo during a solar eclipse

Synonyms: aureole, cigar, circle, corona-discharge, chromosphere, crown, corposant, halo, St. Elmo's fire, light, ring, Saint Elmo's fire, rosary, androecium, Saint Elmo's light, tiara, anther, Saint Ulmo's fire, wreath, Saint Ulmo's light, carpel, electric glow, epicalyx, gynoecium, pistil

ارجاع به لغت corona

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «corona» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corona

لغات نزدیک corona

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی