امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Corp.

    kɔːrp kɔːp
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    معنی اول مخفف لغت corporation و معنی دوم مخفف لغت corporal است.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    abbreviation noun countable
    شرکت، موسسه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - Green Energy Corp. announced its latest solar initiative.
    - شرکت انرژی سبز آخرین ابتکار خود در زمینه‌ی انرژی خورشیدی را اعلام کرد.
    - HealthCare Corp. received approval for its new drug.
    - شرکت مراقبت بهداشتی تاییدیه‌ی داروی جدید خود را دریافت کرد.
    abbreviation noun countable
    سرجوخه
    - The Corp. officer led the training exercise with precision.
    - مامور سرجوخه تمرینات آموزشی را با دقت رهبری کرد.
    - The team was proud of their new Corp. dedication.
    - تیم به فداکاری سرجوخه‌ی جدید خود افتخار می‌کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    Collocations

    • diplomatic corps

      کر دیپلماتیک، سفیران و کارمندان ارشد سیاسی (در هر شهر)

      کر دیپلماتیک، سیاست‌کاران (همه سفیران و کارمندان سفارتخانه‌ها در شهر به خصوصی)، هیئت سیاسی

    ارجاع به لغت Corp.

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «Corp.» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corp-2

    لغات نزدیک Corp.

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی