امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Courage

ˈkɜrːɪdʒ ˈkʌrɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
جرئت، دلیری، رشادت، شجاعت، دلاوری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Everyone admired the soldiers' courage.
- همه دلاوری سربازان را ستودند.
- I did not think she would have the courage to challenge her ill-tempered boss.
- فکر نمی‌کردم یارای مقابله با رئیس بدخلق را داشته باشد.
- Homa showed great courage.
- هما شجاعت زیادی از خود نشان داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد courage

  1. noun boldness, braveness
    Synonyms: adventuresomeness, adventurousness, audacity, backbone, bravery, bravura, daring, dash, dauntlessness, determination, élan, endurance, enterprise, fearlessness, firmness, fortitude, gallantry, gameness, grit, guts, hardihood, heroism, intrepidity, lion-heartedness, mettle, nerve, pluck, power, prowess, pugnacity, rashness, recklessness, resolution, spirit, spunk, stoutheartedness, temerity, tenacity, valor, venturesomeness
    Antonyms: cowardice, faint-heartedness, fear, meekness, timidity, weakness

Collocations

  • take courage

    قوت قلب پیدا کردن، الهام گرفتن (از)، دل و جرئت به دست آوردن

Idioms

ارجاع به لغت courage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «courage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/courage

لغات نزدیک courage

پیشنهاد بهبود معانی