امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Cover-up

    ˈkʌvərʌp ˈkʌvərʌp
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    این واژه در حالت اسم (Noun) به این شکل نوشته می‌شود: cover-up و در حالت فعل (verb) به این شکل نوشته می‌شود: cover up

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable C2
    لاپوشانی، سرپوش‌گذاری، نهان‌سازی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - the government's coverup of the scandal
    - سرپوش‌گذاری دولت روی آن رسوایی
    - He accused the government of a cover-up.
    - او دولت را به پنهان‌سازی متهم کرد.
    phrasal verb
    نهان کردن، (جنایت یا فساد و غیره را) سرپوش گذاشتن، افشا نکردن، پنهان کردن
    - The company tried to cover up its employment of illegal immigrants.
    - شرکت سعی کرد استخدام مهاجران غیرقانونی را پنهان کند.
    - They’re trying to cover up the truth.
    - آن‌ها می‌خواهند حقیقت را پنهان کنند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد cover-up

    1. noun attempt to conceal embarrassing or scandalous information
      Synonyms: burial, camouflage, closeting, complicity, concealment, conspiracy, disguising, dissimulation, evasion, front, hush-up, masking, placing under wraps, pretense, seal of secrecy, smoke-screen, veil of secrecy, whitewash

    ارجاع به لغت cover-up

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cover-up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cover-up

    لغات نزدیک cover-up

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند