امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Cps

    American: ˌsiː piː ˈes British: ˌsiː piː ˈes
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    abbreviation
    (مکانیک) دور در ثانیه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    abbreviation
    منشی دوره دیده (دارای جواز)
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد cps

    1. noun The unit of frequency; one hertz has a periodic interval of one second
      Synonyms: hertz, hz, cycle per second, cycles/second, cycle

    ارجاع به لغت cps

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cps» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cps

    لغات نزدیک cps

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خط شیار خفت عقل خلع کسوت کردن خلوت شکنی خم کردنی خموشگری کردن خمیده شدن خوابکی بودن خواهکاره خود بزرگ شمار خود را خفیف کردن خود پدافند خودآئینی خودآموز خوداتکا خودانگیزانه خودایمن خودپوش خودپیشاوری خوراک پیک نیک خورشید ماهی خورگرفت کردن خوش آمدگری خوش بنیه گی خوشبینی گرایی خوشکامساز خون روش داشتن خونخوار شدن خونرنگزا خیره چشمی خیززدن خیزش موشک