گذشتهی ساده:
crampedشکل سوم:
crampedسوم شخص مفرد:
crampsوجه وصفی حال:
crampingشکل جمع:
crampsناتوانی موقتی نویسنده (که جلو خلاقیت او را میگیرد)
(عامیانه) مخل کار کسی شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cramp» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cramp