امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cross-examine

ˌkrɒsɪgˈzæmɪn ˌkrɒsɪɡˈzæmɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
استنطاق کردن، پرسش کردن از، بدقت جویا شدن از

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The police cross-examined the murderer.
- پلیس از قاتل بازجویی کرد.
- The cross-examination lasted two hours.
- بازجویی دو ساعت طول کشید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cross-examine

  1. verb interrogating an opposing witness
    Synonyms: ask pointed questions, catechize, check, cross-question, debrief, examine, give the third degree, go over with a fine-tooth comb, grill, inquire, interrogate, investigate, pump, put on the hotseat, put the screws to, question, quiz, scrutinize, sweat, third-degree

لغات هم‌خانواده cross-examine

ارجاع به لغت cross-examine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cross-examine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cross-examine

لغات نزدیک cross-examine

پیشنهاد بهبود معانی