امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Crossbreed

ˈkrɑːsbriːd ˈkrɒsbriːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

verb - transitive
پیوند زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
verb - intransitive
سلام یا خاکساری کردن
noun
دورگه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crossbreed

  1. verb Breed animals or plants using parents of different races and varieties
    Synonyms: cross, hybridize, hybridise, interbreed
  2. noun (genetics) an organism that is the offspring of genetically dissimilar parents or stock; especially offspring produced by breeding plants or animals of different varieties or breeds or species
    Synonyms: hybrid, cross

ارجاع به لغت crossbreed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crossbreed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crossbreed

لغات نزدیک crossbreed

پیشنهاد بهبود معانی