امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cubicle

ˈkjuːbɪkl ˈkjuːbɪkl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cubicles

معنی

noun
خوابگاه (جداگانه)، اتاقک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cubicle

  1. noun office compartment
    Synonyms: booth, cell, chamber, cubbyhole, desk, nook, office, pigeonhole, room, stall, work area

ارجاع به لغت cubicle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cubicle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cubicle

لغات نزدیک cubicle

پیشنهاد بهبود معانی