گذشتهی ساده:
cudgelledشکل سوم:
cudgelledسومشخص مفرد:
cudgelsوجه وصفی حال:
cudgellingشکل جمع:
cudgelsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سخت اندیشیدن، چارهجویی کردن
به دفاع (از چیزی) برخاستن، کمر همت بستن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cudgel» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cudgel