امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Curfew

ˈkɜrːfjuː ˈkɜːfjuː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    curfews

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
مقررات حکومت نظامی و خاموشی در ساعت معین شب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The curfew will begin at eleven P.M. and end at five A.M.
- خاموش‌باش ساعت یازده شب آغاز و ساعت پنج بامداد برداشته می‌شود.
- (Gray) the curfew tolls the knell of parting day.
- خاموش‌باش، ناقوس مرگ روز را به صدا درمی‌آورد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد curfew

  1. noun late hour
    Synonyms: limit, time limit, check in time

Collocations

ارجاع به لغت curfew

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «curfew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/curfew

لغات نزدیک curfew

پیشنهاد بهبود معانی