معنی cutting edge به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

American: ˈkʌtɪŋˈedʒ British: ˈkʌtɪŋedʒ

معنی‌ها و نمونه‌جمله

لبه‌ی بران، هرچیز مؤثر یا اصلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشرو، پیشگام، مطابق آخرین روشهای علمی

- cutting-edge technology

- تکنولوژی پیشرفته

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cutting edge

noun leading position

Synonyms: advance guard, advancement, avant-garde, fore, forefront, front, front line, innovation, invention, leading edge, new wave, newest technology, pioneer, point, spearhead, van, vanguard

ارجاع به لغت cutting edge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «cutting edge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cutting edge

لغات نزدیک cutting edge

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

خط شیار خفت عقل خلع کسوت کردن خلوت شکنی خم کردنی خموشگری کردن خمیده شدن خوابکی بودن خواهکاره خود بزرگ شمار خود را خفیف کردن خود پدافند خودآئینی خودآموز خوداتکا خودانگیزانه خودایمن خودپوش خودپیشاوری خوراک پیک نیک خورشید ماهی خورگرفت کردن خوش آمدگری خوش بنیه گی خوشبینی گرایی خوشکامساز خون روش داشتن خونخوار شدن خونرنگزا خیره چشمی خیززدن خیزش موشک