امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Cypriot

    ˈsɪpriət ˈsɪprɪət ˈsɪprɪət
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    adjective noun
    اهل جزیره‌ی قبرس، قبرسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    adjective noun
    گویش قبرسی (وابسته به زبان یونانی) (Cypriote هم می‌نویسند)
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد cypriot

    1. noun A native or inhabitant of Cyprus
      Synonyms: cypriote, cyprian
    2. adjective Of or relating to Cyprus or its people or culture
      Synonyms: cyprian, cypriote

    ارجاع به لغت cypriot

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cypriot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cypriot

    لغات نزدیک cypriot

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند