امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cyst

sɪst sɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
کیسه، مثانه، تخم‌دان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cyst

  1. noun unusual growth
    Synonyms: bag, bleb, blister, injury, pouch, sac, sore, vesicle, wen

ارجاع به لغت cyst

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cyst» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cyst

لغات نزدیک cyst

پیشنهاد بهبود معانی