معنی dastard به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈdæstəd ˈdæstəd

معنی و نمونه‌جمله

noun

آدم دون و پستی که از خطر می‌گریزد، نامرد، جبون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Who was the dastard who killed these babies?

- آن نامردی که این کودکان را کشت کی بود؟

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dastard

noun An ignoble, uncourageous person

Synonyms: coward, craven, chicken, poltroon, cad, funk, poltroon. coward, yellow-belly, recreant, sneak, wimp
adjective Despicably cowardly; - F.D. Roosevelt

Synonyms: dastardly

ارجاع به لغت dastard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «dastard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dastard

لغات نزدیک dastard

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند