امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Data

ˈdeɪtə / / ˈdɑːtə ˈdeɪtə / / ˈdɑːtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun plural B2
اطلاعات، دانسته‌ها، شواهد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun plural
کامپیوتر داده
- They are still processing the data.
- هنوز دارند داده‌ها را پردازش می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد data

  1. noun information in visible form
    Synonyms: abstracts, brass tacks, chapter and verse, circumstances, compilations, conclusions, details, documents, dope, dossier, evidence, experiments, facts, figures, goods, info, input, knowledge, materials, measurements, memorandums, notes, picture, proof, reports, results, scoop, score, statistics, testimony, whole story

ارجاع به لغت data

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «data» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/data

لغات نزدیک data

پیشنهاد بهبود معانی