امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    DDoS

    diː diː oʊ ɛs diː diː ɒs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      ddos

    توضیحات

    DDoS مخفف عبارت distributed denial of service است.

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: DDoS attack

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    abbreviation noun countable
    کامپیوتر حمله‌ی محروم‌سازی سرورها از سرویس، نقض سرویس توزیع‌شده، منع توزیع‌شده‌ی سرویس (نوعی حمله‌ی کامپیوتری)
    اصطلاحات و لغات مربوط به کامپیوتر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - A DDoS attack overwhelmed the website, causing it to go offline.
    - حمله‌ی محروم‌سازی سرورها از سرویس وب‌سایت را تحت‌تأثیر قرار داد و باعث آفلاین شدن آن شد.
    - During the DDoS incident, many users experienced interrupted service.
    - هنگام پیشامد نقض سرویس توزیع‌شده، بسیاری از کاربران خدمات قطع‌شده را تجربه کردند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت DDoS

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «DDoS» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ddos

    لغات نزدیک DDoS

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار