امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Decency

ˈdiːsnsi ˈdiːsnsi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    decencies

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
ادب، نزاکت، فروتنی، بزرگواری، آزرم، نجابت، شرافت، وقار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- The lack of decency in society is concerning.
- فقدان ادب در جامعه نگران‌کننده است.
- his decency and valor
- بزرگواری و شجاعت او
noun plural
مقبولیت، شایستگی
- The decencies of the workplace were taken very seriously by the employees.
- مقبولیت محل کار توسط کارمندان بسیار جدی گرفته شد.
- The company's policy is to always maintain the highest decencies in their interactions.
- سیاست این شرکت این است که همیشه بالاترین مقبولیت را در تعاملات خود حفظ کند.
noun plural
(برای داشتن زندگی خوب) تسهیلات، خدمات، شرایط
- It is important to prioritize providing decencies to those who are most in need.
- در اولویت قرار دادن تسهیلات برای کسانی که بیشترین نیاز را دارند، مهم است.
- Many people in developing countries lack even the most basic decencies like adequate healthcare.
- بسیاری از مردم در کشورهای درحال توسعه حتی از ابتدایی‌ترین شرایط مانند مراقبت‌های بهداشتی کافی محروم هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد decency

  1. noun respectable behavior
    Synonyms: appropriateness, ceremoniousness, civility, conventionality, correctness, courtesy, decorum, dignity, etiquette, fitness, fittingness, formality, good form, good manners, honesty, modesty, propriety, respectability, righteousness, seemliness, virtue
    Antonyms: immodesty, immorality, impropriety, indecency, obsceneness, obscenity

Collocations

Idioms

  • not a spark of decency

    دریغ از ذره‌ای ادب و احترام، دریغ از ذره‌ای معرفت و نجابت

ارجاع به لغت decency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «decency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/decency

لغات نزدیک decency

پیشنهاد بهبود معانی