ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Decouple

American: diˈkəpəl British: diːˈkʌpəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • verb - transitive
    جدا کردن، ناجفت کردن، ناهمبسته کردن، رها کردن
  • verb - transitive
    قطع کردن
    • - to decouple electric circuits
    • - قطع کردن مدارهای برقی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد decouple

  1. verb Disconnect or separate
    Synonyms: uncouple
    Antonyms: couple
  2. verb Regard as unconnected
    Synonyms: dissociate

ارجاع به لغت decouple

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «decouple» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/decouple

لغات نزدیک decouple

پیشنهاد بهبود معانی