امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Deepening

ˈdiːpnɪŋ ˈdiːpnɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
در حال عمیق‌تر شدن، در حال افزایش، در حال گسترش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a deepening crisis
- بحران در حال عمیق‌تر شدن
- They felt a deepening sense of despair.
- احساس نامیدیِ در حال گسترش به آن‌ها دست داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deepening

  1. verb Make more intense, stronger, or more marked; ,
    Synonyms: intensifying, heightening, compounding
    Antonyms: lightening, softening, quietening, paling
  2. verb Become deeper in tone
    Synonyms: intensifying, expanding, thickening, changing, extending, strengthening, enhancing, heightening, aggravating, broadening
    Antonyms: filling
  3. adjective Accumulating and becoming more intense
    Synonyms: thickening

لغات هم‌خانواده deepening

ارجاع به لغت deepening

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deepening» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deepening

لغات نزدیک deepening

پیشنهاد بهبود معانی