امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Deface

dɪˈfeɪs dɪˈfeɪs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    defaced
  • شکل سوم:

    defaced
  • سوم‌شخص مفرد:

    defaces
  • وجه وصفی حال:

    defacing

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
بدشکل کردن، از شکل انداختن، محو کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The students defaced his picture.
- دانشجویان عکس او را مخدوش کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deface

  1. verb mar, mutilate
    Synonyms: blemish, contort, damage, deform, demolish, destroy, dilapidate, disfigure, distort, harm, impair, injure, mangle, misshape, obliterate, ruin, scratch, spoil, sully, tarnish, trash, vandalize, wreck
    Antonyms: adorn, beautify, decorate, embellish, fix, mend, ornament, repair

ارجاع به لغت deface

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deface» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deface

لغات نزدیک deface

پیشنهاد بهبود معانی