امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Deferred

dəˈfɜːrd dɪˈfɜːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    defers
  • وجه وصفی حال:

    deferring

معنی و نمونه‌جمله

adjective
معوق، دارای دیرکرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- A deferred annuity.
- سهامی که سود آن با تأخیر معینی پرداخت می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deferred

  1. adjective put off till a later time
    Synonyms: adjourned, assessed, charged, delayed, funded, held up, indebted, in waiting, negotiated, on hold, on the shelf, pigeonholed, postponed, prolonged, protracted, remanded, renegotiated, retarded, scrubbed, stalled, staved off, temporized
    Antonyms: advanced, forwarded, furthered, hastened, hurried

ارجاع به لغت deferred

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deferred» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deferred

لغات نزدیک deferred

پیشنهاد بهبود معانی