امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Defervescence

diːfərˈvesəns ˌdiːfəˈvesns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
پزشکی فروکش تب، بریدن تب، تب‌زدایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- With the defervescence of her fever, her energy levels began to improve.
- با فروکش تب، میزان انرژی او شروع به بهبود کرد.
- Defervescence usually occurs within a few days of starting the medication.
- معمولاً طی چند روز پس‌از شروع دارو، تب‌زدایی اتفاق می‌افتد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت defervescence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «defervescence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/defervescence

لغات نزدیک defervescence

پیشنهاد بهبود معانی