امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Deficiency

dɪˈfɪʃnsi dɪˈfɪʃnsi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    deficiencies

معنی و نمونه‌جمله

noun C1
نقص، کمی، کمبود، کسر، ناکارایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- vitamin deficiency
- کمبود ویتامین
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deficiency

  1. noun imperfection, inadequacy
    Synonyms: absence, bug, dearth, defalcation, default, defect, deficit, demerit, dereliction, failing, failure, fault, flaw, frailty, glitch, inability to hack it, insufficience, insufficiency, lack, loss, need, neglect, paucity, privation, scantiness, scarcity, shortage, shortcoming, sin, want, weakness
    Antonyms: adequacy, enough, faultlessness, perfection, plenty, satisfaction, sufficiency, superfluity

ارجاع به لغت deficiency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deficiency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deficiency

لغات نزدیک deficiency

پیشنهاد بهبود معانی